داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

اشک ستاره

به آسمان تاریک نگاه کردم

و فریاد زدم:

چشمک بزن ستاره،

دلم گرفته.

از زیر چشم بندش

قطره اشکی بر گونه اش چکید

و ناله کرد:

نمی توانم می بینی که،

من سحزگاه تیرباران خواهم شد .

سلامم را به مامان خورشید برسان .


شعر از:سپیده لواسانی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد