داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

mariah

Image result for freedom fighters dictatorship general

Image result for freedom fighters



Image result for freedom fighters

Image result for freedom fighters


ماریا  و نامزدش از مبارزان پر تلاش بر علیه رژیم دیکتاتوری

ژنرال بودند . با این تفاوت که ماریا علنا در تظاهرات خیابانی

شرکت می کرد و خوزه مشی مبارزه مخفی را در پیش گرفته

بود . پس از مدتی همین اختلاف سلیقه موجب بر هم خوردن

نامزدی آنها شد . و هر کدام راه خود را رفتند . تا اینکه ماریا

در یک راه پیمایی دستگیر شد و پس از شکنجۀ بسیار و سکوت و

مقاومت قهرمانانه ای که نشان داد به چند ماه زندان محکوم

شد و سپس آزاد شد. ولی اسمش همه جا به عنوان یک

مبارز شجاع در راه آزادی پیچیده بود . دستگاه های اطلاعاتی

ارتش رژیم  با توجه به لو رفتن فعالیت های خوزه ، برای

 انداختن ترس در دل بقیه مبارزان، نقشۀ پیچیده و جدیدی

طرح کردند ، که هر دو را هم از سر راه بردارند .

ماریا  را ربودند و به طرز فجیعی به قتل رساندند و نیمه شب

مخفیانه در حیاط بزرگ منزل پدری خوزه دفن کردند  . پیگیری

خانوادۀ ماریا که به دنبال دختر گمشدۀ خود بودند منجر

به دخالت پلیس شد که ظاهرا از همه چیز بی خبر بود .

سوء  ظن پلیس به زودی متوجه خوزه شد و جنازه  ماریا

را که پیدا کردند دیگر همه چیز روشن  می نمود . خوزه

به زودی به جرم قتل ماریا به دار کشیده شد . سکوتی

 هر چند کوتاه مدت که پس از این ماجراها حاکم شد

 بسیار معنی دار بود  ، ولی معلوم بود این آرامش

موقتی است .

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد