من و رباب چند سال آخر دبیرستان رو همکلاس
بودیم و همسایه و دوست خیلی صمیمی هم دیگه .
اون از یه شهر کوچیک اذربایجان اومده بود و اوایل
فارسی رو هم روون حرف نمی زد. دیپلم که گرفتیم
اونا از اون محل رفتن . بنا بود تلفن بزنه و آدرس جدیدشو
به منبده که خبری نشد . سالها گذشت من کارشناسی
ارشدم رو گرقتم و توی شرکتی استخدام شدم .رباب
رو هم کاملا فراموش کرده بودم . تا زد و مادرم
مریض شد و دنبال یه دکتر خوب براش می گشتم
که یکی از همکارام دکتر رویا..... رو معرفی کرد و
کلی تعریف . زنگ زدم و به زحمت یه وقت نزدیک گرفتم
و یه روز نزدیک غروب مادر رو بردم مطب دکتر رویا .
بر خلاف تصورم مطب خلوت بود ولی منشی نزدیک
نیم ساعت ما رو معطل کرد تا اذن دخول داد .
من که همه حواسم به مادرم بود در بدو ورود ،به
صورت دکتر که زیر ماسکی از ارایش غلیظ پنهان
بود دفت نکردم . یه مقداری از سابقه بیماری مادرم
تعریف کردم و زل زدم به صورت دکتر که چی میگه .
خانم دکتر که شروع کرد به سوال و جواب با مادرم،
گوشام تیز شد، صدای آشنایی رو تو صندوقچه
خاطراتم جستجو می کردم ، که دیدم ای بابا این خانم
دکتر رویا چقدر شبیه ربابه، بعدیاد فامیل دکتر افتادم و
به خودم گفتم فرشته تو چقدر خنگی ، خودشه دیگه .
خواستم آشنایی بدم ولی صبر کردم تا نسخه رو که
گرفتم . رفتم نزدیک دکتر و گفتم خانم دکتر ما تو
دبیرستان ...... همکلاس نبوده ایم .جوابی که داد منو
حسابی شوکه کرد ، چون خیلی بیتفاوت و شاید توهین
آمیز گفت : بودیم یا نبودیم چه فرقی میکنه. منم تعارف رو
کنار گذاشتم و گفتم : رباب ،من فرشته ام،یادت نمیاد، ما
سال ها دوست صمیمیبودیم، ای چه برخوردیه ، یعنی چی
که چه فرقی می کنه؟با همون لحن خشک قبلی گفت:
فرشته خانم ، من الاندکتر رویا ..... هستم و شما مراجع
من هستید اگر هم در سالهای گذشته چیزی بوده مربوط به
سنین نوجوانی و خامی بوده و باید اون رو فراموش کرد.
شما هم احترام خودتون و شان پزشکی منو رعایت کنید و
تشریف ببرید که مریضای دیگه منتظرند . باعصبانیت اومذم
بیرون و در رو محکم بهم زدم .فریادم تو مطب خالی از مریض
پیچید که : وقتی رباب خانم دهاتی می شه خانم دکتر رویا باید
هم خودش رو گم کنه .بعد مخصوصادوتا چک پول پنجاه تومنی
پرت کردم رو میز منشی و دست مادرم رو که هاج و واج مونده
بود گرفتم و دنبال خودم کشیدم بیرون . حالا داستان تلفنی که
رباب دو سه روزبعد به من زد بمونه برای بعد .
چه بده که کسی دوستاش رو فراموش کنه...
لینکتون کردم