قصۀ ما هنوز به سر نرسیده
اما کلاغ سیاه بدجنس
به خونه آخرش رسید
جونم براتون بگه
بالا رفتیم ماست بود
قصۀ دردناک ما راست بود
پایین رفتیم دوغ بود
هرچی این کلاغه گفت دروغ بود
دیوارهای ترس فرو افتاد
دیوارهای کاخ به زودی هم
بنگر که صبح چه نزدیک است
بر گورتان که آتش و دودی هم
آخرین پیام ایران خانم :
دیدی آخر سقفِ شب بشکافت از فریاد ما
مرگ خود را دید آخر خصم بی بنیاد ما
رهگذر : قضیۀ این کوهی که تو میدان 43 ام
شهرتون داره فوران می کنه چیه؟
ایران خانم : این اسمش کوه درده که دیگه
به مرحله انفجار رسیده