داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

شعری از ایران خانم

 

"من رفتنی‌ام، ما رفتنی هستیم، ایران تو بمان"

دکتر محمدفاضلی

 

ای غریب آشنا

تو نباید بروی

ما نباید برویم

این تن زخمی ما

مرهمی می خواهد

نوشدارویی

که فقط

 پیش شماست

تو نباید بروی

ما نباید برویم

آنکه باید برود

کاووس است

که بلد نیست

سقفی بزند

نانی بپزد

از لب چشمه بیارد آبی

اشکی از چشم  یتیمی سِتُرَد

ایران مام وطن

 

 

 

شتر گاو پلنگ

 

 

شتر -گاو پلنگ

شما شاید

 نام این موجود را

به طنز و تمثیل

گاهی شنیده باشید

ولی ما موجودی به راستی مهیب

را  با ترکیب

اهریمن- دیو سپید کاهن معبد

به نام ........

به چشم سر

بسیار دیده ایم

چنان سهمگین

که مسلمان نشنود ، کافر نبیند

لعنت به دل سیاه شیطان صفتان

باشد تا این موجودات خبیث

به زودی

در پیشگاه حقیقت قربانی شوند

.......= خود سانسوری

 

خوستگارای ایراندخت

 

سفارش اکید ایران خانم به دخترش ایراندخت:

 

دخترم  با توجه به سوابق قبلی ، اگر  این بار

ناپدریت ، پیغمبر  و امام رو هم برای خواستگاری

  به تو معرفی کرد،  به هیچوجه قبول نکن

حال و روز بچه ها

 

ایران خانم: بچه ها حال و روزتون چطوره؟

یکی از فرزندان ایران خانم:

مادر ، مانند کسی هستیم که  به ریسمان

بلندی در عمق چاهی تاریک  به دار آویخته

شده و تنها نوک انگشتان پایش با سنگی خیس

و لغزان تماس مختصری دارد و هرچند لحظه

پایش سر می خورد وفشار طناب را دورگردن

خود احساس می کند و حالت خفگی به او دست

می دهد و از این بدتر و دردناک تر این که جلادان

 برسر چاه بساط میگساری پهن کرده اند و هر

 چند دقیقه یکی از ایشان از آن بالا بر سر ما

میشاشد و فریاد تشویق و خندۀ نفرت انگیز همۀ

آنها بلند می شود.

ایران خانم: خوب چه باید کرد؟

بچه ها یکصدا: ما آمده یم پاسخ همین سؤال را از

شما داشته باشیم.

ایران خانم: پاسخ عملی رو نوه های من  و فرزندان

شما به زودی خواهند داد.

حاج عمو


 

= حاج عمو به خدا نمی ذارم  یه قرون از اون پولای بابام رو که بالا کشیدی

  از حلقوم پسرت پایین بره . مگه شهر هرته؟

= بدبخت چل ساله داری ادعای پول بابات رو می کنی به جایی نرسیدی

  بعد از این هم ول معطلی.

= حالا که این جوریه داغ پسر یکی یه دونه ت رو به جیگرت می ذارم تا

  بفهمی یه من ماست چقد کره داره.

= مث این که باید بدم  بندازنت  اونجا که عرب نی انداخت.