داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

چراغ کم فروغ

 

دریغ از ستاره ای

در آسمان  این شب وهم انگیز

همه سیاهی و طوفان و

 باد های سموم

افسوس ، افسوس

در این شب دیجور

بدین "چراغ"  

که داده به دست ما ، شحنه

با شعله ای لرزان و کم فروغ

 چندان امید نیست

که روز را بتواند 

به ما بشارت داد

و عمر  خویش دریغا

به نیمه شب برساند

چه خوب می شد  اگر

 تا هنگامۀ سحر

در کوه و دشت

 آتش ها بر میفروختیم

 و مقدم خورشید را 

جشن می گرفتیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد