لم داده روی مبل ،
من حرف می زنم
تو حرف می زنی
او حرف می زند
یکریز و بی امان .
باران جمله ها
در یک فضای پوچ
بر شوره زار ذهن
بیهوده می چکد
غافل در این میان
کاتش گرفته خانه و
ما حرف می زنیم
کاری نمی کنیم
تا اخرین نفس .