داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

بادمجان

آبان از تقویم حوادث حذف

هواپیما ساقط

کرونا وارد

درهای  شکستۀ حرم مطهر

بادمجانِ مجرم دستگیر  

صف دراز قیمه بادمجان نذری

نوش جان ......


آیا ایران خانم آشتی کرده ؟

 ایران خانم : یه عمر زخم زدی و روش نمک پاشیدی 

                             تحمل کردم حالا بذار زخماتو پانسمان کنم

حاجی : این پماد چیه ، چه بوی خوبی میده

ایران خانم(با لبخندی طعنه آمیز ) : نسخۀ طب سنتی یه ،

                      ازعطاری سر کوچه گرفتم .

حاجی : ( با بی حوصلگی): گفتم چیه؟

ایران خانم : عنبر نسارا با گلاب مخلوط شده یه خرده هم

                      باید بریزم  تو سوپت نطقت واز شه .


پشیمون نیستم و نمیشم

حاجی در جواب قهر سفت وسخت ایران خانم :

اگه تا پس فردا آشتی نکنی خیلی پشیمون می شی .

ایران خانم پاسخ داده :

 خیلی پشیمونم که زود تر نرفتم که اگر رفته

بودم این بلاها سر خودم و بچه هام نمی اومد.

می روم از خانه ات امّا پشیمان نیستم

بعد از این دیگر اسیر بند و زندان نیستم