داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

گم شو برو بیرون از صف


میخواستم بگم دیگه بسه

 حالا باید از سر صف بری ته صف.

اما  وقتی فکر می کنم و می بینم

  که چند سال پیش تو چطور با

هزار دوز و کلک اومدی توی صف

و با وقاحت رفتی جلوی همه

وایستادی و دیگه از اونجا تکون

نخوردی. باید بگم نه :

اصلا گم شو برو بیرون از صف

دیگه این دور و ور را نبینمت