صد بار در خانه زدم باز نکردید
یک بار به فریاد من آواز نکردید
هر چند که گفتید که در خانه نبودیم
بودید ولی جرأت ابراز نکردید
گفتید صبوری ننمودیم به فرجام
فرجام کجا بود چو آغاز نکردید
گفتید که ما فرصت تفصیل نداریم
اما به خدا گوش به ایجاز نکردید
گفتید که ما سنگ صبوریم و صبوری
بر نکته ای از سینۀ پر راز نکردید
گفتید که چون ناز کنی در نگشائیم
ما ناز نکردیم ، اگر ناز نکردید
امروز به تلخی گذرانید فرشته
چون روز دگر ، نغمۀ خوش ساز نکردید
راه طولانیست
جاده باریک و
من تنها
بی همراه و بی همدل
کجاست انتهای این جاده؟
بهم سربزن