داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

یک عاشقانه

 

 

 

 

 جان جانانم سلام

این روزها سالی می گذرد , از در گرفتن آتشی در خرمن هستی ام .

آتشی که ترکیبی شگفت از عشق و هوس و شیدائی و سرمستی بود .

شرر را نگاهی و پیامی , شاید نابجا و شیطانی , به جانم زد وپاسخی

 معصومانه آتش را شعله ور ساخت .

اگر جسم بود تاکنون خاکستر شده و بر باد فنا رفته بود . اما آتشی

 که جان را میسوزاند , گوئی روز به روز و دم به دم فروزان تر می گردد .

اولین قربانی این آتش  , لامحاله , همۀ مادیات پیرامونی هستند , که

خواهی نخواهی , ذهن آتش گرفته از تعلق خاطر به آنها منصرف می شود .

و از تو دیگر چه می ماند جز خلوص و پرواز در آسمان رویاها و آنگاه

 اگر ترا مجنون بخوانند رواست . و تو هنوز نمی دانی که قربانی عشق

 هستی یا هوس .

این  حال چنانست که در دل باغی دلگشا و در میان عطر و بوی گلها و آواز

چکاوک ها , در میان  حوضی بلورین از شراب ناب ، مست و خراب درافتاده

باشی و ترا فریاد رسی نباشد .

بدرود

 

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مسافر شنبه 11 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ق.ظ http://sanbad.blogsky.com

سلام فرشته جان

نوشته ها همشون قشنگن ...

به منم سر بزن ...

اگه با تبادل لینک موافقین هم خبرم کن

مدیر کوچولو یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:24 ب.ظ http://www.modirkocholo.blogfa.com

سلام هم وبلاگت رو دوست داشتم هم مطالبت رو
امیدوارم روز به روز موفق تر باشی
به منم سر بزن
خوشحال میشم نظر بدی یا انتقاد کنی از نوشته هام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد