نه، داستان ما پایان نداره یا پایان خوشی نداره
چون نه شیشۀ عمر دیو رو تونستیم بشکنیم ،
نه شکم گرگه رو تونستیم پاره کنیم و شنگول و
منگول رو بیرون بیاریم ، نه کلاغه رو تونستیم
به خونه اش برسونیم ، نه ضحاک رو تو تونستیم
تو کوه دماوند به زنجیر بکشیم ،
خلاصه نتونستیم و نتونستیم و نتونستیم . شاید
چون شاید هرکدوم ازما برای خودمون یه پا دیو و
گرگ و ضحاک هستیم . کلاغ آواره و بی خونه
هم نشانۀ سرنوشت غمبار ابدی ماست.